سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حقانیت شیعه

اجتماعی

25فروردین روز بزرگداشت جناب عطار نیشابوری گرامی باد - حقانیت شیعه

سیدمرتضی ناصری کرهرودی
حقانیت شیعه اجتماعی








هر شب دل پر خونم بر خاک درت افتد

تابو که چو روز آید بر وی گذرت افتد

کار دو جهان من جاوید نکو گردد

گر بر من سرگردان یک دم نظرت افتد

از دست چو من عاشق دانی که چه برخیزد

کاید به سر کویت در خاک درت افتد

گر عاشق روی خود سرگشته همی خوانی

حقا که اگر از من سرگشته ترت افتد

اینست گناه من کت دوست همی دارم

خطی بگناه من درکش اگرت افتد

دانم که بدت افتد زیرا که دلم بردی

ور در تو رسد آهم از بد بدترت افتد

گر تو همه سیمرغی از آه دلم می ترس

کاتش ز دلم ناگه در بال و پرت افتد

خون جگرم خوردی وز خویش نپرسیدی

آخه چکنی جانا گر بر جگرت افتد

پا بر سر درویشان از کبر منه یارا

در طشت فنا روزی بی تیغ سرت افتد

بیچاره من مسکین در دست تو چون مومم

بیچاره تو گر روزی مردی بسرت افتد

هش دار که این ساعت طوطی خط سبزت

می آید و می جوشد تا بر شکرت افتد

گفتی شکری بخشم عطار سبک دل را

این بر تو گران آید رایی دگرت افتد

فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر
ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری، یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در
اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. بنا بر آنچه که تاریخ نویسان
گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را 513 و بعضی سال ولادتش را 537
هجری.ق، می دانند. او در قریه کدکن یا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر
نیشابور بوده به دنیا آمد. از دوران کودکی او اطلاعی در دست نیست جز اینکه
پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که
بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را
ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود. او در این هنگام نیز طبابت می
کرده و اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته، او به
شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی که آن انقلاب روحی در وی به وجود
آمد و در این مورد داستانهای مختلفی بیان شده که معروفترین آن این است که:

"روزی عطار در دکان خود مشغول به
معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا
بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد. درویش به او گفت: ای
خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا
می روی. درویش گفت: تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش کاسه
چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت. عطار چون این
را دید شدیداً متغیر شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه
تغییر داد.

او بعد از مشاهده حال درویش دست از
کسب و کار کشید و به خدمت شیخ الشیوخ عارف رکن الدین اکاف رفت که در آن
زمان عارف معروفی بود و به دست او توبه کرد و به ریاضت و مجاهدت با نفس
مشغول شد و چند سال در خدمت این عارف بود. عطار سپس قسمتی از عمر خود را به
رسم سالکان طریقت در سفر گذراند و از مکه تا ماوراءالنهر به مسافرت پرداخت
و در این سفرها بسیاری از مشایخ و بزرگان زمان خود را زیارت کرد و در همین
سفرها بود که به خدمت مجدالدین بغدادی رسید. گفته شده در هنگامی که شیخ به
سن پیری رسیده بود بهاءالدین محمد پدر جلال الدین بلخی با پسر خود به عراق
سفر می کرد که در مسیر خود به نیشابور رسید و توانست به زیارت شیخ عطار
برود، شیخ نسخه ای از اسرار نامه خود را به جلال الدین که در آن زمان کودکی
خردسال بود داد. عطار مردی پر کار و فعال بوده چه در آن زمان که به شغل
عطاری و طبابت اشتغال داشته و چه در دوران پیری خود که به گوشه گیری از خلق
زمانه پرداخته و به سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود مشغول بوده است.
در مورد وفات او نیز گفته های مختلفی بیان شده و برخی از تاریخ نویسان سال
وفات او را 627 هجری .ق، دانسته اند و برخی دیگر سال وفات او را 632 و 616
دانسته اند ولی بنا بر تحقیقاتی که انجام گرفته بیشتر محققان سال وفات او
را 627 هجری .ق دانسته اند و در مورد چگونگی مرگ او نیز گفته شده که او در
هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور توسط یک سرباز مغول به شهادت رسیده که
شیخ بهاءالدین در کتاب معروف خود کشکول این واقعه را چنین تعریف می کند که
وقتی لشکر تاتار به نیشابور رسید اهالی نیشابور را قتل عام کردند و ضربت
شمشیری توسط یکی از مغولان بر دوش شیخ خورد که شیخ با همان ضربت از دنیا
رفت و نقل کرده اند که چون خون از زخمش جاری شد شیخ بزرگ دانست که مرگش
نزدیک است. با خون خود بر دیوار این رباعی را نوشت:

در کوی تو رسم سرفرازی این است مستان تو را کمینه بازی این است

با این همه رتبه هیچ نتوانم گفت شاید که تو را بنده نوازی این است

مقبره شیخ عطار در نزدیکی شهر نیشابور
قرار دارد و چون در عهد تیموریان مقبره او خراب شده بود به فرمان امیر
علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا مرمت و تعمیر شد.



تاریخ : شنبه 90/2/17 | 10:58 عصر | نویسنده : سیدمرتضی ناصری کرهرودی | نظرات ()
.: Weblog Themes By Slide Skin:.